ترول
[ جمعه 91/10/15 ] [ 3:0 صبح ] [ جلال شاکریان ]
دانشجویان مهندسی مکانیک شهرکرد | خاطره ای از یک کنکوریکنکور داشتم ، حوزه من هم تهران افتاده بود,صبح زود پا شدم رفتم به سمتِ حوزه ,رسیدم اونجا بر خلاف انتظارم که قاعدتاَ حوزه کنکور باید خیلى شلوغ باشه و اینا ولى پرنده هم پر نمیزد ! خلاصه همینطورى با تعجب داخل سالن شدم دیدم چقدر همه چى مرتب ، همه چى آروم و خوبه ! یه گوشه هم کیف ها رو تحویل میگیرن شماره میدن ! منم کیفمو دادم که شماره بگیرم دیدم یه دختر کنار من ایستاده همین طور زل زده به من ! منو میگى O:با نیش باز گفتم سلام علیکم صبح شما بخیر ، یه دفعه دهنشو باز کرد یه سرى صداهاى عجیب غریب از خودش در اورد و رفت ! من کلا O: این چرا همچین کرد؟! اى خدا اینجا کجاست؟ خواب مى بینم؟ نکنه از شدت استرس کنکور مردم دارم میرم بهشت ، اینم لابد حورى بهشتى بوده حتما... نه بابا اگه بود که یه دونه نبود ، به من انصافاً باید بیشتر از این حرفها حورى بدن.. خلاصه همین طور که با خودم فکر میکردم رفتم به سمتِ کلاسى که باید مى نشستم ، تو راه میدیدَم اى بابا یکى کجه ، یکى خلِه ، یکى رو ویبره ست یعنى احساس داشتم در حد الیس در سرزمین عجایب!، اى بابا ببین طفلکى ها اینقدر درس خوندن به این روز افتادنا ، یا اینکه من اینقدر درس خوندم توهم زدم ، خلاصه رفتم سر کلاس نشستم دیدم اون دختر هم اونجاست!! ، یه خرده گذشت بلندگو اعلام کردن که صلوات بفرستین و از این حرفها منم شروع کردم بلند صلوااااااات ...که دیدم کسى صلوات نمى فرسته فقط منم ! همین طور نصفه و نیمه صلواتمو قورت دادم ، اى خدا دوربین مخفیه؟ بابا سر صبحى قبل امتحان نکنین از این کارا با من آخه ! یه دفعه اون آقاهه که اخبار ناشنوایان میگهاومد تو کلاس !!! شروع کرد به زبون اشاره یه سرى حرکت ها کرد و من کلا O:..تازه دوزاریم افتاد که بابا اون موقع که فرم پر میکردم واسه کنکور همین جورى قسمت معلولیت زدم کم شنوا ،واسه همین افتادم حوزه معلولین ، اینجام قسمت ناشنوایانه , اون دختر هم کر و لال بنده خدا !!!
[ چهارشنبه 91/10/13 ] [ 2:0 صبح ] [ جلال شاکریان ] نصیحتروزی پیرمردی به سه پسر خود 1 چوب داد و گفت:بشکنید،شکستند!!!!!!!!!!!! 3چوب داد و گفت بشکنید،شکستند!!!!!!! 10 چوب داد شکستند!!!!!!!!!!!!!! دسته بیل داد شکستند!!!!!!!!!!!!! تیربرق داد شکستند!!!!!!!!!!!!!! تیرآهن 18 داد شکستند!!!!!!!!!!!!!! پیر مرد گفت:د بیشعورا مسخره بازی در نیارید میخوام نصیحتتون کنم!!!!!!!!!!!! [ دوشنبه 91/10/11 ] [ 11:0 عصر ] [ جلال شاکریان ] خیلی دوست دارم ببینم این خارجی ها چی پست میذارن
خیلی دوست دارم ببینم این خارجی ها چی پست میزارن تو مملکتشون ن دکتر شریعتی دارن ن کوروش کبیر دارن ن اختلاس دارن ن دریاچه ارومیه دارن ک خشک بشه ن انقلاب کردن ک افتخار کنن ن سهمیه بنزین دارن ن گلشیفته دارن سوژش کنن ن اصغر فرهادی دارن بهشون حال بده ن شاهین نجفی دارن...... ن خلیج همیشگی فارس دارن هی دودور دودور کنن ن بندر همیشه فارس ن ترک ولر و رشتی ابادانی سرش هی گوشزد کنن ن ارتحالی.ن ولادتی ن گشت ارشادی ن فیلترینگی ن یارانه ای ن 45تومنی ن زنجانی دارن ک چاقوش معروف باشه خلاصه خیلی بدبخت و بیچارن اوباماشونم ک شبیه فرغون میمونه [ دوشنبه 91/10/11 ] [ 11:0 عصر ] [ جلال شاکریان ] اندر احوالات امتحاناتتقلب چیست !؟ یک سری اعمال ننگین در صورت با عرضه بودن واین کاره بودن شخص امتحان دهنده آخر عاقبت خوش وخرمی دارد.نوعی هلو برو تو گلو ! . . . یه تعریف دیگه ار تقلب ! 1?یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان 2?تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان ! . . . تعریف مراقب : موجودی ستم کار و ریا پیشه که متاسفانه چشم و گوش و باقی حواس را هم دارد ! سیستمی که نقش دزدگیرمنازل را سر جلسه ایفا میکند ! گالری ضدحال ! موجودی که روی سینه اش نوشته شده : من مراقبم،شما چطور!؟ یک نوع تله موش زنده ! . . . دعای پاس کردن ترم ! : الهی ادرکنی پاساً ترمی بالنمراتِ دهی وگاهِ دوازدهی والحفظ من مشروطی والفلخِ اُستادی والغوِ امتحانی برحمهِ ! [ دوشنبه 91/10/11 ] [ 8:1 عصر ] [ آرش خدابخشی ] اینم وضع من در طول ترمیک هفته بعد از شروع ترم دو هفته بعد از شروع ترم قبل از میان ترم در طول امتحانات میان ترم بعد از امتحان میان ترم قبل از امتحان پایان ترم اطلاع از برنامه پایان ترم 7روز قبل از پایان ترم 6روز قبل از پایان ترم 5روز قبل از پایان ترم 4 روز قبل از پایان ترم 2 روز قبل از پایان ترم شب قبل از پایان ترم در طول امتحان هنگام خروج از سالن امتحان بعد از ظهر روز امتحان [ دوشنبه 91/10/11 ] [ 7:56 عصر ] [ آرش خدابخشی ] | |
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ] |